قحطی گزارشگر در رقابت های فوتبال/ تنها بازمانده از این چهار نفر

قحطی گزارشگر در رقابت های فوتبال/ مهدی زارعی

تنها بازمانده از این چهار نفر

 

تابستان امسال از حیث قحطی گزارشگر در تاریخ شبکه 3 و شبکه ورزش به راستی بی همتا بود. هرچند خبری از لیگ های اروپایی نبود و تیمها در تعطیلات به سر می بردند اما جام جهانی جوانان، کوپا آمه ریکا و جام ملتهای آفریقا فرصت مناسبی نصیب تلویزیون کرد تا مسابقات مختلف را یکی پس از دیگری به نمایش بگذارد.

این در حالی بود که بعد از سالها، برای نخستین بار خبری از شناخته شده ترین صداهای گزارشگران به گوش نمی خورد.

راستی چه کسی آخرین سالی را به یاد می آورد که خبری از عادل فردوسی پور، مزدک میرزایی و بهرام شفیع نبوده باشد؟ قطعا برای یافتن این سال، باید به 4 دهه قبل بازگردیم. اما حالا شرایط طوری شده که لازم است گزارشگرانی را تحمل کنیم که صدای اکثر آنها برایمان نامانوس است و احتمالا برای خیلی ها، سوهان روح!

***  

درخواست علیفر از علاقه مندان

اواسط دهه 70 بود که موج جدیدی از گزارشگران ورزشی وارد شبکه 3 تلویزیون شدند. آنهایی که در تماشای فوتبال خیلی سابقه دارند، شاید سال 75 را به یاد داشته باشند که تیم ملی امید ایران در مقدماتی المپیک مقابل ترکمنستان مسابقه داشت. گزارشگر جوان ان روزها، سرهنگ علیرضا علیفر مرتبا از علاقه مندان می خواست که دیگر به استادیوم نیایند زیرا ورزشگاه مملو از جمعیت شده است. از همان زمان بود که پای علیفر به جمع گزارشگران تلویزیون باز شد. هنوز خبری از تکیه کلامهای علیفر نبود و البته هنوز هم خودش را در حدی نمی دانست که امثال گواردیولا و یورگن کلوپ را زیر سوال ببرد!

**

رونمایی از خیابانی

سال 75 سالی بود که از تصویر جواد خیابانی بعد از مدتها گزارش، سرانجام رونمایی شد. خیابانی را اولین بار در بازی ایران و سری لانکا در مقدماتی جام ملتهای آسیا 1996 دیدیم و بعد از آن بود که تبدیل به گزارشگر شماره یک آن روزهای فوتبال ایران شد. مسابقات جام ملتهای اروپا( 1996) به صورت مشترک توسط جواد خیابانی و بهرام شفیع گزارش می شد و هنوز حجم گسترده اشتباهات گزارشگران در مسابقات آغاز نشده بود!

**  

آغاز کار جوان ترها

سال 76 و زمانی که تمام گزارش های مهم به جواد خیابانی واگذار می شد، عادل فردوسی پور هم فرصت پیدا کرد که خودی نشان دهد. حتی در بازی معروف ایران و استرالیا، او چند ثانیه از بازی را به دلیل قطع ارتباط با خیابانی برای شبکه 3 گزارش کرد. پس از آن بود که او بیشتر فرصت کرد که خودش را نشان دهد. خیابانی هرگز از جو مسابقه ایران و استرالیا در آن سال خارج نشد. حتی زمانی که در بررسی مسابقات لیگ برتر انگلیس، می بایست درباره تیم استون ویلا صحبت می کرد، ناگهان با دیدن مارک بوسنیچ دروازه بان استرالیایی استون ویلا به یاد مسابقه محبوب خود می افتاد و ذکر خیری از « خداداد عزیزی» می کرد!

دیگر قرار بود که فردوسی پور و مزدک میرزایی گوی سبقت را از سایرین بربایند..

***  

فرصتی طلایی برای همه

مزدک میرزایی را در روزهای نخست حضورش در تلویزیون با سبیلی کلفت می دیدیم. در روزهایی که فردوسی پور گل کرده بود و به لطف مجلات فرنگی که برایش ارسال می شد، اطلاعات دست اولی که علاقه مندان می داد، میرزایی سبیل خود را تراشید و او هم کم کم خودی نشان داد. جام جهانی 1998 برای تمامی این گزارشگرها فرصتی طلایی بود. هرچند هنوز همه فرصت های طلایی به خیابانی داده می شد اما بازیها زیاد بود و همه برای گزارش فرصت کافی داشتند. در جام جهانی 1998، بازیهای آخر شب به شبکه یک و بهرام شفیع می رسید، اسکندر کوتی مسوول گزارش بازیهای عصر بود که از شبکه 2 پخش می شد. فردوسی پور و میرزایی و علیفر هم به تناوب فرصت گزارش در شبکه 3 را پیدا می کردند. البته در این شرایط خیابانی بود که یک ماه را در فرانسه سپری می کرد و بازیهای مهم از جمله تمام دیدارهای ایران و رقابت رده بندی و فینال جام را از محل برگزاری گزارش می کرد.

** 

پایان یک نسل

دو دهه از آن روزها گذشته است. بهرام شفیع دیگر زنده نیست. حتی وقتی زنده بود هم دیگر نشانی از روزهای جوانی خود نداشت. خیابانی سمبل اشتباهات مکرر یک گزارشگر در تلویزیون است و تلاش می کند که به هر شکل ممکن جایگاه خود را حفظ کند. حتی اگر لازم باشد به خاطر حرفهای کارلوس کی روش در برابر دوربین تلویزیون بغض می کند!

فردوسی پور هم پس از مدتها عبور از خط قرمز سازمان متبوع خود، فعلا از شبکه 3 کنار گذاشته شد تا دیگر در برنامه 90، هوس تهیه آیتم درباره پلاسکو و مصاحبه اختصاصی با جواد ظریف نکند و البته درباره پخش تصاویر رئیس جمهور کرواسی در فینال جام جهانی پا را از گلیم خود فراتر ننهد.

***  

بزرگ ترین حامی رحمتی

با این حال جدا شدن مزدک میرزایی از تلویزیون متفاوت تر از سایرین بود. میرزایی سالها بود که در گزارش های خود، اطلاعات فراوانی را به تماشاگران می داد با این حال هرگز مثل فردوسی پور به عنوان« سمبل اطلاعات فوتبالی» شناخته شد.با این حال  نام او آن قدر اعتبار داشت که یکی از روزنامه ها در سال 1390 بابت 4 مطلبی که میرزایی در ماه برایش فاکس می کرد، 200 هزار تومان حق التحریر لحاظ کند. میرزایی در برنامه آقای گزارشگر هم داور بود. یکی از نفرات حاضر در این مسابقه درباره نحوه قضاوت میرزایی گفت: او به من گفت که چون سال اول حضورت در این مسابقه است، باید ابتدا به عنوان خبرنگار فعالیت کنی و بعد که تجربه ات بالاتر رفت، گزارشگر شوی.

میرزایی در این مدت چند مستند هم ساخت هرچند برخی را حسابی شاکی کرد. جلال چراغپور مربی سابقه تیم ملی هنوز هم هاج و واج مانده که چرا در مستند تاریخچه تیم ملی فوتبال، هرگز درباره مسابقات تیم ملی در بازیهای آسیایی 1982 با او که مربی وقت تیم ملی بود، صحبتی به عمل نیامد؟!

اما هرچه بود، میرزایی رفت تا احتمالا به زودی او را کراوات زده در یک شبکه آن سوی ابها ببینیم و شاید هم کاراکتری متفاوت از گزارشگر داخل ایران از او مشاهده کنیم. مردی که عاشق مهدی رحمتی بود و با هر واکنش رحمتی در لیگ، یادی از کی روش می کرد که رحمتی را از تیم ملی اخراج کرده بود.

***  

یک نفر از چهار نفر

میرزایی هرگز به محبوبیت فردوسی پور نرسید. زیرا کارکتر این دو اصلا شباهتی به هم نداشت. حتی زمانی که در سال 1377 منتخب گلهای زیبای تاریخ جام جهانی با گزارش مشترک عادل و مزدک پخش می شد، بارها و بارها فردوسی پور از شدت خنده نتوانست به گزارش خود ادامه دهد اما در این لحظات بود که میرزایی بدون آن که تحت تاثیر همکار پرجنب و جوش خود قرار گیرد، به گزارش ادامه داد. انگار که فاقد هرنوع احساسات است.

در هرحال، علت رفتن میرزایی از ایران را چه اشباع شدن بدانیم و نداشتن هدفی جدید برای رسیدن به آن، و خواه نرسیدن به محبوبیتی که او خودش را لایق آن می دانست، بد نیست مروری داشته باشیم بر یادداشتی طنز درباره چهار مرد گزارشگری ایران در سال 1383. از این جمع فقط خیابانی برای لیگ امسال باقی مانده است…

مطالب مرتبط

Leave a Comment