رادیو فانوس تیام ؛ موسیقی جنوب ایران با محمد خدادادی

  آخرین برنامه رادیو فانوس تیام در سال 2019   شنبه 28.12.2019 پخش زنده ساعت 16-15 از وین- اتریش   موضوع این برنامه درباره ی موسیقی محلی جنوب ایران گذشت همراه با سحر، مهمان برنامه آقای محمد خدادادی و مدیریت بنیاد تیام استاد وطن. برنامه های رادیویی ما هر دومین و چهارمین شنبه ی هر ماه به صورت زنده سر ساعت 3 بعد از ظهر به مدت یک ساعت از وین اتریش روی آنتن می رود. از این که همراهید سپاسگزار و قدردان مهر دل های گرم شما هستیم.

ادامه مطلب...

فصل دوم قطار سرنوشت

فصل دوم بهر حال منزل برادرم رفتم آنها هم مدت زیادی نمیشد که  صاحب نوزاد دختری شده بودند. هنوز گرد و غبار, خستگی راه از تنم بیرون نیامده بود که بین آنها را هم شکر آب دیدم وبا بودن  مورد  مجهولی نزاع در گرفت! بیاد حرف همین برادرم افتادم که میگفت .   صحیح نیست یک دختر تنها زندگی کنه بیا با ما اینجا خودت را از اداره منتقل کن تا پشتیبان و حامی داشته باشی ؛ما در کنارت باشیم. حالااز دیدن این صحنه با وحشت از اینکه باز هم تمام…

ادامه مطلب...

يلداي ايران باستان

بلندترين و تاريكترين شب در سال همان يلداي ايران باستان است. شب بزرگداشت روشنايي و زندگي است. شب زادروز استقبال از مهر يا ميترا است. مهر به معناي خورشيد، شبي كه خورشيد از نو زاده مي شود. مهمترين و تاثيرگذارترين پيامي كه يلدا براي ما دارد اين است كه در بلنداي شب، وقت و زمان را صرف بيداري خرد و عقل كنيم. اين تاريكي را به نور آگاهي تبديل كنيم و به فر بال دهيم. بايد خورشيد خرد را به آسمان جان فرا بخوانيم. اينطور مي شود كه بلندترين شب…

ادامه مطلب...

فصل اول قطار سرنوشت

فصل اول « قطارسر نوشت» با شکستن و انفجار چیزی شبیه بمب از جا پریدم؟! سیمین خواهر شوهر پری هم در کنارم بود، تازه گرم گفتگو شده بودیم که از این صدا  نزدیک بود قالب تهی کنیم ؛ با وحشت و ترس با هم گفتیم. صدای چی بود؟ و با شتاب بطرف اتاق دویدیم!  از خرده شیشه ها و ادامه آن نعره های مجید شوهر خواهرم تازه به عمق فاجعه پی بردم.  در حالیکه  با خشم و غضب آینه و شمعدان عقد را پرتاب میکرد، تکه های آن مثل پولک…

ادامه مطلب...

چاپ تمبرهای ورزشی؛ رسمی که از 67 سال قبل آغاز شد… قهرمانانی که روی تمبرها جاودانه شدند

چاپ تمبرهای ورزشی؛ رسمی که از 67 سال قبل آغاز شد…/ مهدی زارعی قهرمانانی که روی تمبرها جاودانه شدند این روزها در عصر اینترنت و فضای مجازی، دیگر کمتر کسی حاضر است پیام خود را به جز ایمیل، با روش ارتباطی دیگری برای سایرین بفرستد. حتی در صورت ارسال بسته های پستی هم دیگر کمتر کسی می تواند نقشی از تمبر بر روی آنها ببیند. تمبرهای کنونی بدل به چند مهر شده اند که در اسرع وقت روی پاکت ها می خوردند و به این ترتیب گیرنده، محموله خود را…

ادامه مطلب...

فصل نوزدهم و بیستم پایان داستان گمشده

فصل نوزدهم حالا یک قدم جلوتر رفتم و فهمیدم چشمه از کجا گل آلود است، از همان مکان میبایست اقدامات لازم را انجام دهیم. پدرم تا اصل جریان را فهمید بلا فاصله تصمیم گرفت برای روشن شدن پاره ای از ابهامات، موجود وارد گفتگوی جدی با رضا بشه؛ چرا که تا کنون مسئله را باز نکرده همانطورمسکوت باقی مانده بود. پدرم سخت نگران و مرتب در اتاق راه میرفت و منتظر آمدن ر ضا بود… هنوز ساعتی از این انتظار نگذشته بود رضا وارد شد، پدرم با عجله بطرف رضا…

ادامه مطلب...

رادیو تیام؛ حقوق بشر در ایران

با درودبرنامه رادیو امروز رادیو تیام در وین (اتریش)شنبه » 14.12.2019ساعت: 16-15موضوع بحث : حقوق بشر در ایران با مهمانان برنامه : سرکار خانم پرستو فاطمی (کارشناس ارشد حقوق بشر )جناب آقای ایثار پیشان ( کارشناس ارشد حقوق و دانش آموخته حوزه علمیه )Rdio tiamwien ( Österreich )Samstag: 14.12.201915-16 UhrDie Themen :Das Menschenrecht. Solidarität und Freiheit in IranGäste:Fr. Parasto FatemiHr. Isar Pishan

ادامه مطلب...

فصل هجدهم روزهای گمشده

  فصل هجدهم من و فرهاد نا باورانه روبروی هم قرار گرفته بودیم! آنقدر حرفها برای گفتن داشتم اما تمام واژه ها و لغات را از یاد برده بودم؛ مانند برگهای پاییزی واژه ها پراکنده شده، نمیدانستم چگونه کلمات را در کنار یکدیگر بگذارم و آنچنان جمله عاشقانه ای بسازم و تقدیم او کنم که رنج بیشمار مرا طی این مدت هجران خالصانه بیان کند… این را خوب میدانستم که خوابم درست بود و با دیدن آن، فرهاد را پیدا کردم؟ فرهاد چیزی نمیگفت کاملا عین همان رفتار را داشت…

ادامه مطلب...

فصل هفدهم گمشده

فصل هفدهم   ساعات و دقایق بسرعت سپری میشدند و روزهای تاریک و سیاه شب میشد و مرا به افکار گوناگون میکشاند مهربانیهای دکتر ثریا و همچنین کارم درشرکت در غیبت من چگونه  گذشته دکتر احمدی و میسر نشدن  دیدارهای بعدی همه وهمه  مانند پرده سینما از جلوی دیدگانم  بسرعت میگذشتند اما قادر نبودم دوباره و مجددا به روزهای گذشته شیرین با انها بودن باز گردم؟؟ از بس فکرهای بیهوده کردم به تنگ  آمدم و خسته شدم به دنبال یک چیز بهتر و مناسب تر تا از شر این ماجرایی که…

ادامه مطلب...

ماجراهای تیم ملی فوتبال در 93 سال قبل …

فوتبالیست های زندانی این روزها سفر یک تیم فوتبال آن قدر آسان است که می بینیم حتی تیمهایی مثل برزیل یا آرژانتین ترجیح می دهند بازیهای دوستانه خود را در آسیا و کشورهایی چون امارات و عربستان برگزار کنند. در این میان تنها فوتبال ماست که بی پولی و بی خیالی را پیشه خود ساخته است و با این بهانه ها، بی سفر و بدون تدارکات، روزها را می گذراند. نگاهی به شرایط فوتبال ما در زمانی نزدیک به یک قرن قبل نشان می دهد که حداقل از لحاظ تربیت…

ادامه مطلب...