فصل سیزدهم روزهای گمشده

  فصل سیزدهم پدرم روزهای روشن و زیبایی را پس از تمام سختیهای بیشماری که کشیده بود می دید. خانوده ای را که ابدا به خاطرش خطور نمیکرد روزی آنها را بیابد؛ موفق شد از نزدیک ببیند. در حقیقت با کمک خیر خواهانه زهره و پا در میانی او در کارها توانست به خواسته خودش برسد! مریم ادامه داد. « ما با خانواده عمو زندگی میکنیم و خاطرات تلخ عمو حمید جدا شنیدنی ایست، هر شب مدتی به این صحبتها میگذرد و او یادی از پدر بزرگ و مادر بزرگم…

ادامه مطلب...

یکم : گسترش فارسی دری در سرزمین های ایرانیک

یکم : گسترش فارسی دری در سرزمین های ایرانیک    فرمانروایان تاریخ ایران : نام خاندان بنیادگذار پایتخت ———————————————————————————مادها دیااکو هگمتانه یا اکباتانهخامنشیان کوروش پاسارگاد تخت جمشید                                                                  اشکانیان ارشک دامغان و تیسفونساسانیان اردشیر بابکان استخر و تیسفون                                             …

ادامه مطلب...

سفر بعدی 

سفر بعدی  همسفر بعدی ، اتفاق بعدی ، بعدیها همیشه زیباتر و دوست داشتنی تر به نظر میان . هر چیز مجهولی برای آدما زیباتر و رویایی تر به نظر می رسه. چون ما خودمون نقش زیباتری از اون رو در ذهنمون به تصویر می کشیم . معدود آدمهایی هستند که با وحشت و بد بینی نسبت به اتفاقات آینده در ذهنشون تصویر سازی کنند ،که اونا تکلیفشون معلومه .ولی بقیه همه منتظر اتفاق بعدی هستند و در آسیاب عادت با خوش بینی تموم هر اتفاقی در بعد رو سرآغاز…

ادامه مطلب...

شکست در روز پیروزی

شکست در روز پیروزی همان طور که صدای  گروه مسلمانان افراطی ، روز به روز به گوش می رسد که منطقه ای از کره ی خاکی را فتح کرده  و سکنه های آن را از لب تیغ گذرانده اند و آنجا را خالی از سکنه کرده اند و سنگری دیگر در پی سنگرهای دیگر، با تنان ساخته اند و پرچم افراطی گری  را در آن سرزمین، با باد لرزش تنان آن منطقه به پرواز در آورده اند و پیروزی دیگر نصیبشان گشته است، در همان روز است که تبری به…

ادامه مطلب...