فصل چهاردهم گمشده

  فصل چهاردهم پدرم همینکه خانواده اش را پیدا کرد به آنچه آرزو داشت در واقع رسید! شاید بقیه مسائل زندگی در الویت چندانی نبود و برایش زیاد فرقی نمیکرد بنابراین در باره رضا و تحصیل و دانشگاه صحبتی نمیکرد؛ در حقیقت مست از باده وصال و رسیدن به برادر گمشده اش او را از خود بیخود کرده و مسخ خود نموده بود؟! پدرم تازه زندگی را یافته و خنده های او برایم بسیار جالب و تازگی داشت و ما خوشحال از اینکه حق مسلم او را که بطور اتفاقی…

ادامه مطلب...