قسمت هشتم وقت پرواز

فصل هشتم    دکتر:” ادامه داد. شما درآینده هم میتوانید صاحب فرزند شوید؟!! دنیا بر سرم خراب شد فریاد زدم بچه ام چی شد؟؟ گریه را سر دادم شاهین سعی میکرد اعصاب خودش را کنترل کند و مرا دلداری دهد. روز بسیار شومی بود ناگهان بیاد شهره و کیک تبریک  افتادم؛ تنها کسی که میتونه مرا به این روز انداخته باشه کسی جز او نیست. دیگه تصمیم خودم را  گرفته بودم گفتم « سکوت جایز نیست باید  شهره را بعنوان قاتل فرزندم معرفی و دستش را رو کنم…..» به محض…

ادامه مطلب...