آقای نویسنده فصل سوم

اما احساس دیگری به من هشدار میداد این احساس دو طرفه است با این افکار و خیالها و رویاهای شیرین خودم را برای یک مهمانی جانانه و عاشقانه آماده میکردم! لباسی به رنگ شرابی کیف و کفشی متناسب و زیبا، آرایش ملایم و مهتابی گیسوان جمع شده به صورت زیبایی در بالای سرم مدلی به زیبایی هر چه تمام تر درست کرده و برای رفتن نزد دکتر رابرت خودم را خوب آماده نمودم. خود را در آیینه ورانداز کردم زیبا و رویایی با اندام کشیده و قامت سرو مانندی را…

ادامه مطلب...