قسمت پنجم آقای نویسنده

    با یک اشاره مخالفها، همه چیز را سر به نیست و نابود میکرد. بین توده مردم نفوذ زیادی داشت، چون بالاتر از خودش را نمیتوانست هرگز ببیند و تحمل کند؟ همچنین نامزد کردن او با مارگیریت برایش سخت دشوار و غیر قابل باور بود!! تصمیم نا جوانمردانه ای گرفت؛ مدت زیادی از شهردار شدن دکتر رابرت نمیگذشت که ناگهان دکتر نا پدید شد؛ کمترین اطلاعی کسی از او نداشت؟! مارگیریت از ناراحتی و نگرانی نزدیک بود سکته کند؟ مادر مارگیریت چون اوضاع و احوال را اینچنین دید، دخترش…

ادامه مطلب...