آقای نویسنده قسمت نهم و دهم

انگشتری پیدا کرده بودند، به نظر میرسید که بسیار ارزش بالایی داشته و مربوط به شخص سرمایه داری میباشد! جستجو برای یافتن صاحب این انگشتری شروع شد؟ همچنین برای یافتن کامل مدارک؛ اقدامات لازم بعمل میامد. جستجو های فراوان و گفتگو با فروشندگان جواهرات تک و فاخر رااز آدرس فروشنده و فروشگاه بسیار بزرگی را پیدا کردند که گمان بردند خود همان محل باشد. فروشنده بدقت به جواهر نگاه کرد و گفت. « این انگشتر قدیمی هست توی دفاتری که قبلا اسامی خریداران را ثبت میکردیم نام خریداران نوشته شده؟…

ادامه مطلب...

آقای نویسنده قسمت دهم

بدون مدارک لازم که هیچکدام از اینها مدرک قویی نیستند که به من تهمت میزنید! همان لحظه قاضی بلند گفت. « لطفا دکتر رابرت را وارد کنید همه حاضرین مات و مبهوت دم در دادگاه و ورد دکتر را با تعجب نگاه میکردند!» مارگیریت که با نگرانی و غم فراوان ناظر بر این دادگاه چارلی خائن بود از دیدن دکتر رابرت نامزد و شهردار که فکر میکرد کشته شده نقش بر زمین شد! دادگاه در یک آن بهم ریخت و همهمه افتاد با زدن قاضی بر روی میز در فضای…

ادامه مطلب...