قسمت سوم خاطرات تلخ

قسمت سوم خاطرات تلخ   مسئله ای نبود که از حل آن منو برادرم امید دربمانیم؛ در حقیقت گل شوره زاری بودیم که متاسفانه در آن خانه ای که پر از تنش، کشمکش، دعوا و بی عدالتی بود وهمواره مورد ضرب و شتم هم واقع میشدیم/ چشم به این جهان هستی گشوده بودیم! همیشه از خودمان سئوال میکردیم آیا ما میتوانیم در آینده مثل همه مردم عادی زندگی طبیعی داشته باشیم؟؟ ثروت و مکنت را که بدون شک ابدا فکرش را هم نمیتوانستیم بکنیم اما یک زندگی ساده و خوبی…

ادامه مطلب...