برگ آخر

تازیانه باد سرد زمستانی تن پوش  زرد و  طلائی درختان رابی رحمانه بدست خود کنده ، تکه تکه میکند.از بیم موج طوفان سهمگین باد، برگها به زمین میخورند هرکدام بسوئی پراکنده میشوند! دورخود پیچ و تابی میخورند، میچرخند رقص کنان سرود آزادی میخوانند.بدن نحیفشان زیرپای قدمها له میشود.صدای خش خش و ناله آنها بلند میگردد. گاه برای رهائی از این جان کندن سخت، دل به دریا زده و به آبها پناه میبرند. تا موج خروشان دریا آنها را بهر سو که میخواهد بکشاند؟ خواب درختان با عریانی آنها در زمستانی…

ادامه مطلب...