رادیو فانوس تیام؛ میرزا حسن رشدیه، بنیانگذار مدارس به سبک نوین در ایران

 رادیو فانوس تیامشنبه 28.09.2019 ساعت 16-15فرکانس 94.0 پخش زنده             این تابستان هم به پایان می‌رسدگرما که تمام شدغروب‌هایِ پاییزمردانِ خستهپناه میبرند به آغوشِ زنانِ فداکارو زنانِ دلگرفتهسر می‌‌گذارند بر شانهِ مردانِ مهربانو اینطور می‌‌شودکه پاییز می‌‌گریدآدم‌ها چشم در چشم هم میدوزندیک شهر میگریدیک شهر باور می‌کندکه رستاخیزبیداری دلِ آدم‌ها ‌ست “”نیکی‌ فیروزکوهی”” رادیو فانوس تیام شنبه ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۹. وین فرکانس ۹۴،0 پخش زنده / اتریش. به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید در این برنامه از میرزا حسن رشدیه سخن گفتیم، به انتخابات دولت…

ادامه مطلب...

فصل هشتم داستان گمشده

فصل هشتم بلاخره زمان بسرعت سپری شد و عقربه ها تند تر از گذشته بر گرد زمان چرخیدند  و چرخیدند تا اینکه به روز آزمون دانشگاه نزدیک شدیم. به همین مناسبت جشنی در کلاس کنکور با حضور همه دوستان و استادان بر گزار شد؟! و تمامی سئوالهای بی جواب  به پاسخ صحیح خود رسیدند.. دیگر برای هیچکدام از بچه ها نکته ابهامی باقی نگذاشت؛ همه شادان و خوشحال شرینی پخش میکردند و آرزوی موفقیت برای یکدیگر داشتند. روز قشنگی البته همراه با دلهره بر گزاری امتحان فرادی آن روز؛ دقایق…

ادامه مطلب...

رادیو تیام؛ انتخابات اتریش با دکتر پارسیان

رادیو تیام روز شنبه 14 سپتامبر 2019ساعت 16-15 ، پخش زنده موضوع این برنامه در باره ی انتخابات دولت جدید پیش روی اتریش و تحلیلی در همین مورد و مشی احزاب سیاسی گذشت.با مهمان برنامه آقای دکتر پارسیان و آقای ناطقیان همراه با مدیریت محترم آقای وطن.برنامه ی ما هر دومین و چهارمین شنبه ی هر ماه به صورت زنده پخش می شود. سپاس از همراهی گرم تان

ادامه مطلب...

فصل هفتم گمشده

فصل هفتم پس از بهبودی پدرم روحیه بسیار عالی در وجودم احساس میکردم!! همراه با رضا نامزدم به کلاس قدیمی پر ماجرا وارد شدیم. زهره در کنار فرهاد نشسته بود و با دیدن ما از جایش بر خاست و بطرف من با لبخند پیش میامد! بر گونه زهره بوسه زدم و دستش را گرفتم و در جای خودمان روی نیمکت اول نشستیم. زهره مژده جشن عقد خودشان را نزدیک اعلام کرد و گفت : هیچ میدونی مدت زیادی از خدمت فرهاد باقی نمانده؟ گفتم: بله عزیزم تقریبا اطلاع داشتم یکی…

ادامه مطلب...

جبر مطلق

  جبر مطلق من در جایی چشم به جهان گشودم و زندگیم رو شروع کردم که کلمه جبر مطلق با خون مردمانش عجین شده. مصداق جبر مطلق شامل همه آدمای این کره خاکی می شه، اونها در جبر مطلق به زندگی ناخواسته دعوت می شوند و به جبر مطلق آن رو تجربه می کنند .ولی در تکه ای از این گوی پر ماجرا بسیار پر رنگتر از سایر نقاط دیده می شه .اونجا حتی به جبر مطلق در گوشت نجوا میشه که پیرو چه آیین و مسلکی باشی ،اونم فقط…

ادامه مطلب...

لوسی قسمت چهارم

چهار روز آن‌جا بودیم. بعد‌از ظهرِ روز آخر گفت:«بیا تا گورستان قدمی بزنیم. تازه جسد مادرم را سوزانده‌ بودند. بنابراین هیچ دلیلی برای برگشتن به چنین مکان‌های دردناکی که مادر را از ما جدا کرده ‌بود وجود نداشت. بااین‌حال، حدس می‌زدم در حال و هوای او مرگ آن‌قدر نزدیک بود که رفتن به قلمرو مرگ برای او آسان می‌نمود. اما به نظر می‌رسید این فقط یکی از جهاتی است که تا به‌حال در پیاده‌روی‌هامان در روستا در پیش نگرفته بودیم، اماکنی که او معتقد بود همراه با نام‌گذاری من متعلق…

ادامه مطلب...

آرش قسمت پایانی

+++ اره، درسته ما خوب نبودیم ولی بدم نبودیم. دست خودمون نبود که این بودیم. سرشتمون این جوری بوده. اصلا نفهمیدیدم خدا ما را واسه چی ساخت. آخی که کجا بود این رو خوندم: خلق از من در عذاب و من خود از اخلاق خویش از عذاب خلق و من، یارب چه ات منظور بود +++واسه چی ما را ساختی؟ که گند بزنیم به زندگی این و اون؟ برینیم تو اوغات فراغت بقیه؟ این بود هدفت از ساختن ما فقط؟ دس خوش بابا دس خوش+ +++ لامصب بدن درد چند…

ادامه مطلب...

یادگاری های ورزشی مرتضی سیف زاده در موزه کمیته ملی المپیک/ هدایایی که جاودانه شدند

یادگاری های ورزشی مرتضی سیف زاده در موزه کمیته ملی المپیک هدایایی که جاودانه شدند/ مهدی زارعی   یک دوبنده زرد وزنه برداری، یک عکس قدیمی که تقریبا تمام افراد حاضر در آن از دنیا رفته اند و یک دفترچه خیلی کوچک؛ آن قدر کوچک که در جیب جلوی پیراهن هر انسانی جای می گیرد. این ها چیزهایی است که در ظاهر هیچ ارزشی نمی توانند داشته باشند اما همه این ها می توانند باارزش ترین یادگاری هایی باشند که به یک موزه تحویل داده می شود. فقط کافی است…

ادامه مطلب...

آرش قسمت دوم

آرش و ما هممون به نوعی معتاد هستیم. همین غرور هست که در زندگی انسان را به زمین میزنه. هر کسی که ادعا داره برای من اجباری وجود نداره به قول دوستان گوز ناشتا میکنه. حرف بی خودی بیش نیست. خود زندگی یک اجباری بیش نیست. در کل سه دسته آدم در مقابل این مسئله وجود دارن. یک دسته که اصلا نمیدونن و نمیخوان که بدونن و خوشا به احوالشان هست. دسته دوم میدونند و خودشون را به احمقی میزنند و خودشون را به زیبایی هرچه تمام تر گول میزنند.…

ادامه مطلب...