عریضه ایی به ناصرالدین شاه به بهانه ی نمایشنامه ی چهارصندوق از بهرام بیضایی به کارگردانی جواد نمکی

هو

خویش اندازمان به رسم یادبود تقدیم قبله عالم روحنا فداه.

قربان خاک پای جواهر آسای مبارکتان شوم. این سوگلی خانه زاد بس که چشم به انتظار خبری از قبله عالم است، دیده به در سفید مانده. 

اي مهر تو در دلها وي مهر تو بر لبها
وي شور تو در سرها وي سر تو در جانها

دیشب با جمعی گسیل شدیم به تماشاخانه ایی در مرکز ویینا ، باران به قوت می بارید- هوا به غایت سرد و دل ما تنگ قبله ی عالم. زیاده گویی نشود، دلمان تشویش زیاد داشت برای رفتن، معیرالممالک گفت بروید خواجه نهی میکرد، دلمان به رفتن بود و راهی شدیم که به سیاق ماضیه و تکلیف مکلفه و به مراحم ملوکانه، احوال بلاد خارجه را  به دارالخلافه راپورت کنیم.

انجمنی در خارجه که خود را وجه الاسم تاترون مینامند، تیاتر بازی می کنند به عریضه هایی حکومتی به سلاح طنز می تازند و بی پروا،  نه ارباب می شناسند نه خدم نه حشم. البت که اسباب طرب و عیش همه آماده، موسیقی به نت فرنگی می نواختند شاهنامه نقالی می کردند. به خدای احد و واحد قسم مانده بودیم دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس، ولله نفهمیدیم. متحدند؟ یا هم خصم هم، تیاتر شان را که بازی کردند درب چهار صندوق را بستند عکاس باشی شان عکس انداخت به غایت سریع، همه نقدکنان وداع کرده و رفتند. مستدعی است به توسط جناب امین السلطان دستور ملوکانه صادر بفرمایید قویا جوی عرایض کاتب این تیاتر بهرام الدوله بیضایی شوند. البت امین السلطان قدری تندی کرد با این جماعت، تصدقتان امر بفرمایید قدری، قدر بنهند به هنر مملکت. خداوند جان عالم را تصدق خاک پای مبارک بگرداند امر، امر قدر قدر اقدس اعلی است و سوگلی تان چشم براه، فدای خاک پای همایونی.

نمسا – ویینا

به تاریخ هشتم جمادی الثانی ۱۴۴۵ قمری

کتابت به فرمان سوگلی قبله عالم

#کاتبه_ی_دربار_همایونی_سحر

مطالب مرتبط

Leave a Comment