تمرینات روحی در کیوکوشین کاراته

اویاما

سبک کیوکوشین‌کاراته یکی از هنرهای رزمی ست که  بر  قدرت و توان فوق العاده شخص تاکید زیادی دارد. این سبک جدا از تمرینات قدرتی ،بر  تمرینات روحی و استقامتی نیز تاکید فراوانی دارد و پس از سال ها تمرین مکرر ، شخص دارای اندامی ورزیده و روحیه ای آسیب ناپذیر را بدست می آورد . در کاراته تکیه اصلی بر حفظ سلامتی و همزمان جسم و روح است .در مبارزات کاراته و اساساً در فلسفه آن پیروزی به هر قیمتی بر حریف معنایی ندارد .هدف در کاراته پرورش روح ،…

ادامه مطلب...

احترام در کاراته(اوسOSU)

اوس به چه معناست؟ قبل از هر چیز باید بدانیم که در هنرهای رزمی احترام در جایگاه ویژه ای قراد دارد و هر سبکی کلمه خاصی برای خود دارد . در کاراته از کلمه اوس استفاده می شود. اوس مخفف این کلمات است : 1.اوشى (Oshi)یعنی فشار. 2.شینوبو ( Shinobu)یعنی تحمل کردن. پس اوس به معنای تحمل کردن فشار در حین تمرین کاراته هست .در فرهنگ ژاپن از این کلمه زیاد استفاده میشود مانند: بله..خیر…فهمیدم…حتما ..انجام میدهم…توجه کردید و……….خیلی کلمات دیگر. کلمه اوس قراردادی الزامی میان استاد و شاگرد است…

ادامه مطلب...

سایه تنهایی فصل سوم

فصل سوم صدای خواجه خبر کن درب کوچه مرا از دنیای قشنگی که به ن راه پیدا کرده بودم ، بیرون آورد.با دیدن امین ناگهان همه چیز تغیر کرد! سلام من امین هستم . آرام هستم خوشوقتم خیلی خوشحالم تو را می بینم . امین گفت: ما مدتهاست با صدای یکدیگر خو گرفته ایم اما خیلی دلم میخواست شما را با خانواده آشنا کنم. رو بطرف مادر کرد. گفت: مادر شماحتما با خانم همتی آشنا شدین ؟ مادر با لبخند گفت: بله بسیار از ایشون خوشم آمد زیبا و مهربان…

ادامه مطلب...

تو عروس کسی اگر بشوی

تو عروس کسی اگر بشوی نگذارم که دست روی دست من، محمدعلی قاجارم مجلست را به توپ خواهم بست #میلاد_تقوایی تو عروس کسی اگر بشوی می گذارم به روی هم پاها من شبیه مظفرالدینم حکم مشروطه را کنم امضا #خیال_کج تو عروس کسی اگر بشوی بشو، اصلا به من چه، از فردا می شوم مثل ناصرالدین شاه می کنم یک حرمسرا بر پا #مهدی_پرنیان تو عروس کسی اگر بشوی خانه ات را خراب خواهم کرد من رضا شاه پهلوی هستم از تو کشف حجاب خواهم کرد #حاج_حسینی تو عروس کسی…

ادامه مطلب...

مردی که با ترانه هایش حرف می زد

 مردی که با ترانه هایش حرف می زد با ترانه هایش حرف می زند، با ترانه هایش می رقصد و با ترانه هایش زندگی می کند مردی که نود و چهار سال  از عمرش را به خواندن گذراند هرچند که در ابتدا به او گفتند که تو نه چهره ایی خوش داری و نه  صدایی دلنشین که بخوانی ، که بر دل بنشینی ، که بمانی بر این پهنه ی گسترده ی هنر . اما نه دلسرد شد نه از تلاش بازنشست و نود و چهار سال خواند . از…

ادامه مطلب...

یک قاچ کتاب: ورود محمد شاه از سفرنامه اولیویه

سفرنامه اولیویه

یک قاچ کتاب: ورود محمد شاه از جانب حاکم به ما اطلاع داده بودند که شاه روز دوازدهم یا پانزدهم سپتامبر وارد تهران خواهد شد. پس روز هفتم و هشتم دستور جمع آوری اسبابها و تدارک مراجعت برگ و ساز داده، روز نهم از تجریش به تهران وارد شدیم. در بین راه سوارهای بسیار دیدیم که از لشگرگاه مرخص شده به خانه های خود به دهات می رفتند. چون به شهر رسیدیم تمامی کوچه ها از نفرات عسکری مملو بودند. همچنان کاروانسرایی که در آن منزل داشتیم، حجرات و بیرون…

ادامه مطلب...

سایه تنهایی فصل دوم

سایه تنهایی فصل دوم خانواده من خارج از کشور زندگی میکردند ومنو با کلی مشکلات شرکت تنها رها کرده ،البته از دور نظاره گربودند و هراز گاهی یاری میدادند.اما کوله بار غم تنهائی مضافا کار بسیار پر مشغله بدوشم سنگینی میکرد. تک فرزند خانواده بودم، چون پدرم پسری نداشت طوری مرا تربیت نموده که نداشتن اولاد ذکور را حس نکند.شرکت نسبتا بزرگی که چندین کارمند ، مدیروکارگر داشت . تمام سعی ام برای خوب راه اندازی کارها ،دورازنگرانی ودلخوری برای مردم اداره میشد. پس از پایان تحصیلاتم که هیچ ربطی…

ادامه مطلب...

سایه تنهایی فصل اول

سایه تنهایی فصل اول: آنروزاداره از همیشه شلوغتر بود. چند روز تعطیلی را پشت سر گذاشته وهمه مراجعین برای دریافت پاسخ نامه ها ئی که مثل کوه روی هم انباشته شده لحظه شماری میکردند.سیل ورود ارباب رجوع راهروی شرکت را تبد یل به یک خیابان پر رفت وآمد نموده ،کسی به کسی نبود.بسرعت یکی پس از دیگری داخل و خارج شده، پایان کارشان اعلام میشد. بشدت احساس گرسنگی میکردم ، به ساعتم نگاه کردم لحظاتی بیشتر به پایان وقت اداری باقی نمانده بود! برای تلفن امین چند دقیقه منتظر ماندم.…

ادامه مطلب...

عاشقانه ای پر ابهام

    عاشقانه ای پر بیم و ابهام در آن سالهایی که اعراب ایران را در می نوردیدند، در وقتی که به بخارا رسیدند زنی بر این شهر حاکم بود که او را می گفتند. خاتون زنی شیرین و نیکو بود و دل از سعیدبن عثمان سردار عرب ربود.گویا خاتون هم بر او دل داده است.اما قصه عشق این زن بر مردی که از نظر مردم غاصب و دشمن  بود داستانی شورانگیز نشد و مردم از آن سرودهایی ساختند که در  آن خاتون را به گونه ای سرزنش آمیز رسوا…

ادامه مطلب...