رویای زیبا فصل دوم

رویای زیبا فصل دوم   وزش باد برگهای پاییزی را آرام آرام با پیچ و تاب فراوان بر زمین میریخت، سپس زوزه کشان برگهای بیجان را دایره وار در یکجا انبار مینمود و باز با اندک لرزشی بحالت اول بر میگرداند! همینطور که ناظر افتادن برگها بودم و به درخت لخت و عریان نگاهم دوخته شده بود گرد و غبار جاده مرا بسوی دیگری سوق داد اسبی بتاخت و چهار نعل پیش میآمد پیدا بود سوار کار ماهری بر آن سوار شده نزدیک درخت که رسید اسب ایستاد و من…

ادامه مطلب...

رویای زیبا

  رویای زیبا   وزش باد، برگهای پاییزی را آرام آرام با پیچ و تاب فراوان بر زمین میریخت. سپس زوزه کشان برگهای بیجان را دایره وار در یکجا جمع مینمود و باز با اندک لرزشی بحالت اول بر میگرداند! همینطور که ناظر افتادن برگها بودم و به درخت لخت و عریان نگاهم دوخته شده بود! گرد و غبار جاده مرا بسوی دیگری سوق داد؟ اسبی بتاخت و چهار نعل پیش میآمد، پیدا بود سوار کار ماهری بر آن سوار شده، نزدیک درخت که رسید اسب ایستاد و من توانستم…

ادامه مطلب...