جنجال های ماندگار در فوتبال ایران( بخش پایانی)

جنجال های ماندگار در فوتبال ایران( بخش پایانی) / مهدی زارعی

در شرایطی که به بهانه بازی پرسپولیس و سپاهان از مسابقات جنجالی فوتبال ایران یاد کردیم، بازی پرسپولیس و داماش گیلانیان هم به جنجال کشیده شد و فینال جام حذفی ایران با بیش از 2 ساعت تاخیر برگزار شد.

ظاهرا هر جا که یک تیم پرطرفدار وجود دارد، مسوولان از برقراری نظم عاجز هستند و وقتی دو تیم پرطرفدار در برابر هم قرار می گیرند، این مساله به اوج می رسد. سه جنجال اخیر بازیهای اخیر که پرسپولیس در همه آنها یک پای قضیه بوده است، نشان می دهد که فوتبال ما در مدیریت تماشاگران و برقراری نظم قدمهای ابتدایی را می پیماید و دهه ها با استانداردهای فوتبال جهان فاصله دارد. با هم مروری داریم بر مسابقات جنجالی دو دهه اخیر فوتبال ایران…

* فجر سپاسي استقلال (1378)

اتفاقاتي كه در پاييز 1378 در استاديوم حافظيه رخ داد، نتيجه مشكلاتي بود كه طي يك دهه در فوتبال ايران رخ داده بود و هيچ كس جلوي آن را نگرفته بود. در تمام رأي‌ها «مصلحت» بر «عدالت» اولويت داشت و چنين شد كه تمام مسؤولين «برقراري عدالت در زمين مسابقه» تلاش داشتند به گونه‌اي رأي صادر كنند كه اكثر تماشاگران فوتبال (كه متعلق به دو تيم آبي و قرمز بودند) ناراحت و غمگين نشوند! اين گونه شد كه فضاي استاديوم‌هاي فوتبال در اواخر دهه 70 شرايطي رعب‌انگيز پيدا كرد. فقط كافي بود كه تيمهاي قرمز و آبي پيش‌روي تماشاگران خود گل بخورند. آن‌گاه انبوه نارنجكها و ترقه‌ها به داخل زمين پرتاب مي‌شد و داور و بازيكنان حريف مورد لطف (!) قرار مي‌گرفتند. نمونه‌ها فراوان بود. مثلاً در سال 1377 و در ديدار ذوب‌آهن و استقلال آبيها در پايتخت از حريف عقب افتادند و وقتي موفق به جبران نشدند. آرامش را از دست دادند. «فرهاد مجيدي» كه  يك اخطار داشت، به قصد مصدوم كردن حريف و بدون وجود توپ درصحنه باتكل از پشت بازيكن رقيب را نقش بر زمين ساخت. امّا داورمسابقه «حسين عسگري» ترسيد كه حتي براي اين اعمال يك كارت زرد به مجيدي نشان دهد(!!) چنين شد كه مجيدي درسال 1378 آتش به پا كرد. استقلال در خانه حريف با يك گل پيش بود. امّا به ناگاه دوگل دريافت كرد و درآستانه شكست قرار گرفت. مجيدي به شكلي ناشيانه خود را به زمين زد تا پنالتي بگيرد. امّا «جلال مرادي» به او كارت زرد نشان داد. اعتراض شديد مجيدي سبب اخراج او شد و ناگهان تماشاگران (كه در آن بازي اكثراً استقلالي بودند) فضا را چنان ملتهب ساختند كه ادامه بازي در فاصله سه دقيقه مانده به پايان غيرممكن شد! پس از آن همه يكديگر را متهم ساختند مثلاً، كامران منزوي، عامل شكست تيمش را داور 85 كيلويي دانست(!!) سرانجام رأي فدراسيون صادر شد. برد (3-0) سپاسي. ساير محروميت‌ها نيز مثل هميشه با تخليف و سرانجام بخش نهايي روبه‌رو شد(!!)

* استقلال پرسپوليس (1379)

رسانه‌ها التهاب را به اوج رسانده بودند. فضاي فوتبال چنان دوقطبي شده بود كه هيچ يك از دو تيم پس از يك نيم فصل صاحب شكست نشده بودند! مهدي هاشمي‌نسب از پرسپوليس به استقلال رفته بود و فضا را به آستانه انفجار رسانده بود. بدتر از آن پنج سال شكست‌ناپذيري سرخ‌ها در برابرآبي‌ها بود. وقتي مهدي هاشمي‌نسب توسط مربيان استقلال از ابتداي مسابقه در خط حمله قرار گرفت، همه چيز آماده انفجار شد و سرانجام با گل او در اواخر مسابقه و بيش افتادن آبي‌ها انفجار صورت گرفت. استقلال درآستانه برد بود كه ناگهان علي‌كريمي در دقيقه 89 بازي را (2-2) مساوي كرد. همه چيز به هم خورد. پرويز برومند دروازه‌بان استقلال با مشت به صورت پايان رأفت كوبيد و پس از اخراج به داخل زمين حمله كرد. با سوت پايان بازي هم به جان هم افتادند. دعواي استيلي، نوازي و تارتار در خاطره‌ها ماندگار شد و سرانجام براي اولين بار سه فوتباليست از ورزشگاه مستقيماً به زندان فرستاده شدند. امّا مسلّماً نبايد انتظار داشت كه برومند، استيلي و نوازي تا روز آخر محروميت خود در بيرون ميدان بوده باشند. اين طور نيست؟!

* برق شيراز شموشك نوشهر

هيچ كس نفهميد كه چرا بهمن فروتن پس از سال‌ها زندگي درآلمان تصميم گرفت به وطن بازگشته و در ليگ برتر به مربيگري بپردازد؟! چنين شد كه فروتن يك سال تمام خبرساز شد. او در مصاحبه‌هاي بعد ازبازي خود تيم خود را به «آبگوشت» تشبيه مي‌كرد كه هنوز بار نيامده! در اوج نتايج ضعيف شموشك و به دنبال دو نتيجه خوب، استعفا مي‌داد(!) و در همان حال براي مجلات و روزنامه‌ها مطلب مي‌نوشت و گهگاه تاريخ فوتبال را تحريف مي‌نمود(!!) امّا اوج كارهاي او در 11 اسفند 1384 رقم خورد. جايي كه درحضور «پيتر ولاپان» دبير كنفدراسيون فوتبال آسيا به نشانه اعتراض به داوري، تيم خود را از زمين بيرون كشيد نتيجه كار فروتن مشخص بود. باخت (3-0) شموشك. با اين حال مربي معتقد بود كه كارتيمش «نادرست» بوده است امّا «خوب»!

***

جنجال‌ها و بازي‌هاي نيمه تمام در فوتبال ايران تنها مربوط به اعتراض بازيكنان و تماشاگران و… نيست بلكه حتي گاهي اوقات كمبود امكانات نيز سبب نيمه‌تمام ماندن مسابقه مي‌شود. مثلاً چند سال قبل در ديدار تيمهاي پاس و فجرسپاسي در استاديوم حافظيه و در شرايطي كه پاسي‌ها پيش بودند، برق استاديوم قطع شد و امكان برگزاري بازي در تاريكي ميّسر نشد! فجري‌ها هم معقتد بودند كه بايد قانون رعايت شود و مسابقه تكراري از دقيقه يكم برگزار شود. امري كه سرانجام مورد قبول واقع نشد و فجر هم حاضر به ادامه مسابقه نشد و (0-3) بازنده شد! اما آن چه كه در تمامي اين جنجال‌ها و هياهوها كاملاً مشخص است، بي‌قانوني و ديگر عواملي است كه به فوتبال ما ضربه مي‌زند. نيم قرن قبل مطبوعات ما عبارت «فوتبال عقب‌مانده» را در مورد فوتبال ايران به كار مي‌بردند و حالا… مسلّماً چيزي بهتر نشده است. برنامه‌ها همه كوتاه مدّت است و مسؤولين نير در مدّت كوتاه مسؤوليت خود تلاش دارند كه صبح را به شب برسانند بدون آن كه اقدامي زيربنايي انجام دهند.

چنين مي‌شود كه فوتبال كه بناي آن از ابتدا توسط سياسيون كج گذاشته شد. روز به روز از مسير اصلي دورتر و دورتر مي‌شود

علي‌رغم تمام غرولندهايي هم كه گهگاه از مسؤولين و رسانه‌ها شنيده مي شود، به نظر مي‌آيد كه همه به همين شرايط راضي هستند. زيرا اگر اين فوتبال از آلودگي زدوده شود، مسلّماً ديگر جاي خيلي‌ها در آن نيست!

مطالب مرتبط

Leave a Comment