سکه

سکه
 
گاه باین فکر میکنیم که چرا امر مقدس ازدواج را جوانان پشت گوش میندازندو همانند گذشته کسی مایل به ازدواج و سر و سامان گرفتن نمیباشد؟! دلایل متعدی را میتوان عنوان کرد؟ موارد اقتصادی اولین مسئله ای که از طرف آنها بیان میگردد!
سن ازدواج بالا رفته و بیقین کمتر جوانان رغبت خود را باین مسئولیت خطیر نشان میدهند! متاسفانه اگر کسی هم تصیمیم خودش را گرفت و با عشق ازدواج نمود، باید گفت مسئله بغرنج تر دیگری گریبانش را خواهد گرفت؟! با علم براینکه، هیچ آدم عاقلی قصد بر هم زدن کاشانه و تیشه بریشه زدن زندگی خود را ندارد، بنابراین این بازی روزگار است که یقینا بر خلاف میل ما رویدادهایی که هرگز قابل تصور و پیش بینی نبوده را یکی یکی پیش رو نمایان خواهد ساخت؟!
 
اگر کسی خودش را برای این مبارزه مهیا نساخته باشد، بیشک بسرعت پا پس خواهد کشید و آمادگی روبرو شدن با این معضل و ادامه راه برایش میسر نمیباشد. موضوع دیگر که همان مهریه است در اولین روز دوستیها و در گرما گرم این احساس هر چیز پیشنهادی از طرف مقابل را میپذیرندزیرا اینها همه در مقابل عشق و عاشقی کمرنگ و حقیر خود را نمایان میسازند؛ از آن بعنوان پشتوانه و تحکیم بخشیدن به خانواده و تنها برخ کشیدن عمه و خاله از آن صحبت میکنند و این جمله معروف را خاطر نشان کرده «مهریه را کی داده و کی گرفته را کلیشه ای تکرار میکنند ! متاسفانه اکنون جزو معضلات بزرگ جامعه ما شده و با اندک مورد کوچکی زندگیها از هم پاشیده میشود؟! جوانان خواهند دید که این نه تنها پشتوانه محکمی نیست و نگهداشتن آبرو و بالا بردن مقام آنها نمیباشد بلکه گاها حربه محکمی برای عده ای سود جو میشود که برای دریافت هر چه زودتر آن دندان تیز نموده و نهایت تلاش خود را بعمل میآورند که در حقیقت بگفته خودشان،حق مسلم خود را بگیرند! علم بر اینکه این جوان آه در بساط ندارد او را به چهار میخک میکشند تا بهر صورتی که شده مهریه خود را دریافت کنند!
از آن عشق کذایی که ابتدای ازدواج با سوز و گذاز صحبتش را میکردند نه تنها کوچکترین اثری دیده نمیشود؛ بلکه برای دریافت سکه جوان بیچاره را بخاطر عدم امکانات به دادگاه و زندان هم میکشانند؟! دیدن و شنیدن این مسائل که نمونه آن کم هم نیست، بیقین روز بروز بیشتر و فراگیرتر میشود و گریبان جوانانی که تنها نیت و قصد زندگی شرافتمندانه ای با زوج دلخواه خود را دارند بسختی میگیرد؟ بدون تردید از شنیدن اینهمه اتفاقات جور و واجور و بی بند و باری عدم احساس مسولیت در حقیقت تجارت بدینگونه نظر و دیدگاه جوانانیکه در این امر خطیر فقط و فقط تشکیل یک خانواده سالم هست، دگر گون خواهدشد؟ تنها چیزی که از ازدواج بنظر آنها میرسد، همین سکه های بسیار زیادی که  به تعداد سالهای زندگی به آنها پیشنهاد میشود بسیار هم سنگین که با تاسف باید اشاره کرد که این عمل تنها دختر فروشی ایست که داستان تلخ انتهای آن به تراژدی بزرگی مبدل خواهد شد!؟
اگر مهریه سنگین باعث جلوگیری از طلاق شده بود، اینهمه ازدواجهایی که بشکست منجر شده هیچگاه اتفاق نمیافتاد و سکه ها ضامن خوشبختی آنها میشدند!؟ ممکن هست پول قابل توجهی هم دست آورد این جریان بشود اما پول باد آورده بباد خواهد رفت، چیز یکه بر جا خواهد ماند روحیه شکست خورده شخصیت از دست رفته در صورت بودن فرزندان نابودی آینده کودکان و بودن لکه سیاهی که در ذهن و فکر بیگناه آنها تا پایان عمر حک خواهد شد؛ نهایت این تراژدی میباشد! بیایم زندگی کسانی که به این امر مقدس فقط و فقط بودن دو انسان در کنار هم و تشکیل یک زندگی نمونه که تکامل دو انسان هست بیاندیشیم که در کنار هم مشکلات و خوشیها و کمبودهای خودشان را با هم قسمت میکنند! هر کدام کوه محکمی میشود که طرف دوم به آن تکیه داده و احساس غرور میکند؟ دیگر زمان آن رسیده که این رسم و رسومات دست و پا گیر را کناری بگذاریم و با مهریه سنگین سنگ جلوی این امر مقدس نیندازیم؟! بیایید زندگی بزرگان دین را بنگریم که چقدر ساده و بیریا تشکیل خانواده میدادند و هیچگاه سکه ای نبود تا موقعیت و مقام آنها را بالا ببرد بلکه صرفا در سایه عشق و عاطفه صداقت و فداکاری بسیار ساده این امر خطیر انجام میگرفت بنابراین بسرانجام بسیار نیکویی هم میرسید…..
 
 
ملیحه ضیایی فشمی
 
اتریش وین
                                                                                                                                                                              01.10.2021

مطالب مرتبط

Leave a Comment