رقص تغییر
پاییزِمن، غمت هم زیباست .وقتی پر بغض یه گوشه ی دنج ،به این همه تغییرات نگاه می کنم،از خودم بیخود می شم ،همه ی غمامو از یاد می برم ، تو چقدر رازآلودی . پاییزِ زیبایِ من، توبرام یه اتفاق پر معنایی . برگ های درختات اسطوره هایی بی مانندند. همیشه تصورم بر اینه که برگهای پاییزی یه پیام خاص برای ما دارن .اونا خودشون رو به رقص تغییر می سپرند .رنگی شدن و متفاوت بودن رو انتخاب می کنند، این تغییر رو حتی به قیمت افتادن می پذیرند و چه زیبایی بی نظیری رو رقم می زنند . شاید بگید که این از روی جبرِ و دست تقدیر و بازی زمونه این تغییر رو به وجود میاره، ولی من می گم توی جبرم اگه تو تغییر رو درست باور داشته باشی نتیجه ی اون شگفت انگیزه . تو دنیای ما آدما هم بهای تغییر خیلی گزافه، می تونه به قیمت زیر پا گذاشتن خیلی از باورهات و حتی شکستن خیلی از تابوهای زندگیت باشه، که اینم اتفاقا تو بیشتر مواقع از روی جبرِ نه اختیار و انتخاب . البته نا گفته نَمونه ، تغییر یه درد بی درمون برای منه که سعی می کنم از همه چیز برای هضم اون الهام بگیرم . چیزی که گریزی ازش نیست و هیچ کس راهکاری برای راحتتر شدن تحمل اون نمی تونه بهت بده. تغییر اجتناب ناپذیر رخ می ده و تو محکوم به تحملی و البته تحول، فقط یه راهکار برای برخورد درست با اون وجود داره و یه نفر می تونه بهت کمک کنه ، و اون خودت هستی و خودت . تغییر رو از خودت شروع کن اول تو فکر و باورت بعد در تو تحولی ایجاد می شه .اون موقع حتما باطرز فکر جدید ،به اتفاقات زندگیت و حتی تغییرات پیش روت قشنگتر نگاه می کنی و با تحلیل قوی تر ،تغییرات پیرامونت هم معنای درست تری برات می گیرند و قابل تامل و تحمل می شن .
14 اکتبر 2019 بهار